می خوانم باران...
صدایش روی شیروانی می آید
می نویسم تو...
بوی نمناک باران دیوانه ام می کند...
چشم می بندم ...
به رویا...!
من ...تو...
دشتی پر از گلهای سفید بابونه
باران.... آواز فاخته ...دستان پر مهر تو...
برقص... برقص...
زندگی همان چند ثانیه است...
در رویا من ...تو... باران.... فاخته...
و دنیا دنیا سفیدی بابونه وحشی...
آه قلم هم به دستم واریز اشک بی تو بودن می کند ...
م.ن
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.